دنیای امروز، عصر تقارب تفاوتهاست. عواملی مانند فراگیرشدن رسانه ها، رشد سریع ارتباطات و مهاجرت باعث شده اند انسان هایی با پس زمینه های فرهنگی، نژادی، مذهبی و اعتقادی گوناگون در کنار یکدیگر قرار بگیرند. بسته به نحوه برخورد ما انسانها با این پدیده، این همجواری می تواند رنگین کمان زیبایی از تفاوتها را در کنار هم شکل دهد یا آشفته بازاری از تعارضات را ایجاد کند.
امروزه به راحتی می توانیم این تقارب تفاوتها را در جامعه مشاهده کنیم. به طور مثال همسایگانی که هر کدام متعلق به یک شهر و فرهنگ هستند یا دانشجویانی که هرکدام اهل منطقه خاصی از کشور هستند و در کلاسها یا خوابگاهها با یکدیگر تحصیل و زندگی می کنند یا کارگرانی که برخی ایرانی و برخی افغان هستند و بر روی یک پروژه مشترک کار می کنند.
حتی دامنه این تفاوتها به داخل خانواده ها نیز کشیده شده و به طور مثال شاهد خانواده هایی هستیم که در آنها پدر، مادر و فرزندان هرکدام طرفدار یکی از تیم های مطرح ایرانی یا خارجی هستند یا زوجینی که هرکدام از شهر یا قومیت جداگانه ای با یکدیگر ازدواج کرده اند یا طرفدار دیدگاههای مختلف سیاسی هستند.
تا کنون چند بار دیده یا شنیده ایم فردی به خاطر پس زمینه فرهنگی، نژاد، اعتقادات مذهبی یا حتی عقاید ورزشی در جمعی منزوی یا طرد شود؟ و یا روابطی به خاطر غلبه ی این مسائل سرد و خصمانه گردد؟
در قرآن کریم خداوند مومنان را حتی از توهین به مقدسات کافران باز می دارد چرا که این کار باعث بی حرمتی متقابل آنها به مقدسات مومنان خواهد شد.
«وَلاَ تَسُبُّواْ الَّذِینَ یَدْعُونَ مِن دُونِ اللّهِ فَیَسُبُّواْ اللّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ…»
و آنها را که کفار به جاى خدا می خوانند (مانند بتها و اجنّه) دشنام ندهید که آنها نیز از روى عداوت و نادانى به خدا دشنام دهند. ( سوره انعام آیه ۱۰۸)
در سال ۵۳۸ قبل از میلاد و پس از فتح بابل به دست ایرانیان، منشور کورش نیز تفاوتها را محترم شمرد. در بند دوم استوانه کورش آمده است: هر کس می تواند بدون هیچ گونه تمایزی به ویژه از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، دین، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر، همچنین منشاء ملی یا اجتماعی ثروت و ولادت یا وضعیت دیگر، از تمام حقوق و همه آزادی های ذکر شده در این اعلامیه بهره مند گردد.
یکی از اصول مددکاری اجتماعی، اصل پذیرش است. مطابق این اصل مددکاران اجتماعی لازم است افراد را فارغ از نژاد، عقاید و شرایط اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، همانطور که هستند، با گشاده رویی و احترام بپذیرند و با واکنشهای مناسب کلامی و غیر کلامی و همدلی عمیق با آنها ارتباط برقرار کنند. مددکاران اجتماعی با پیروی از این اصل حتی در صورت داشتن تجربیات منفی یا پس زمینه فردی مخالف مراجع خود، با بی طرفی و عدم قضاوت و پیش داوری به ایشان می نگرند.
عمل به این اصل مهم مددکاری اجتماعی موجب ایجاد رابطه ای سرشار از اعتماد بین مراجع و مددکار اجتماعی می شود و نتیجه ی عینی آن ایجاد امنیتی بی مانند برای مددکار اجتماعی حتی در بین گروههای بزهکار و ناهنجار می باشد. بارها شاهد بوده ایم در محله های جرم خیز و پرخطر مددکاران اجتماعی به راحتی تردد می کنند یا در بند هایی از زندانها که مامورین انتظامی با اسلحه و تدابیر امنیتی تردد می کنند، مددکارانی هستند که به سهولت و بدون انجام این ملاحضات مداخله و فعالیت می کنند.
تصور کنیم شهروندان جامعه نیز به پذیرش یکدیگر بپردازند، به عقاید یکدیگر احترام بگذارند و تفاوتهای موجود در میانشان را بپذیرند. در این صورت شاهد جامعه ای مملو از اعتماد و امنیت خواهیم بود.
حامد علمایی
مددکار اجتماعی